خاطرات ده ماهگی

به نام خالق هستی بخش

92/4/12

سلام به زیباترین دختردنیا,عزیزم چندروزی هست که ماروشرمنده ی خودت کردی وکمی غذامیخوری,دندوناتم که نمیخواددربیاد,لثه هات بادکرده ولی هنوزهیچ خبری ازدندون نیست.شیطنتهاتم که حدوحساب نداره ماشاالله,ازدرودیواربالامیری,جدیدنم ازبالشتی که گذاشتم  زیرعسلی مبل تا خدایی نکرده جاییت صدمه نبینه میای بالارومبل کنارمامانی میشینی.عشقم عمرم عزیزکم دیگه ازکنترلم خارج شدی خیلی سخت میتونم جلوتوبگیرم,چهاردستوپامیای دنبالم آشزخونه ولی چون راهتوبستم که به خودت صدمه نزنی کلی غرمیزنی که راهتوبازکنم وبیای خرابکاری کنی.جوجوی مامان بابای تابعد.


تاریخ : 17 تیر 1392 - 09:41 | توسط : مامان سارینا | بازدید : 834 | موضوع : وبلاگ | نظر بدهید



هیچ نظری ثبت نشده است

نظر شما

نام
ایمیل
وب سایت / وبلاگ
پیغام


مشاوره، آموزش، طراحی و ساخت فروشگاه اینترنتی