dokhtare mahtab

به نام آفریننده ی روزهای زیبا

چهارده ماه وبیست ودوروزگی نبض حیاتم

یلدابر تمامی دوستای خوب نی نی پیجی وخانواده های گلشون ونی نی های خوب ترشون مبارک,دست………جیغ…………هووووووووررررررررااااااا

بعدشم یه بوس بزرگ ازطرف من ونی نیم به همه ی نی نی جونیا

امشب دل خودزغم رهامیبینم

ازروزن شب نورخدامیبینم

درپشت حصاراین شب یلدایی

دربندغزل تورا رهامیبینم

دوستون دارم دوست جونیا,,,,,,,,,,,,,,,امشب  برشمامبارک.

این پست درجواب دوستیه که معنی نام سارینا روپرسیده بود میدم چون اسمی ازش نداشتم که بهش سربزنم

سارینابه معنیه دخترنیکوسرشت وپاکدامن,خالص وناب هست که یکی ازدلایل انتخاب ماهست ودلیل دیگش به خاطراینه که اسم اصیل ایرانیه,خوب من یه ایرانیموعاشق ایران وفرهنگش.

حالاکه تااینجااومدیم بریم ببینیم عکس چی داریم بذاریم چون مامانی هرروزازت عکسای تازه میگیره ولی چون بعضی وقتا باکیفیت ازآب درنمیادنمیذارم توپیجت

ای بابااینم که بی کیفیته,خوب اشکالی نداره دیگه گذاشتیم,نفسم اینجاخونه مادرجون ایناست که دیشب رفته بودیم این عکسم بیرون اومدنی توراه پله ازت گرفتم چون قصدایستادن نداشتی و میخواستی خودت پله هاروبیای پایین والبته دستکشاتم که واسه اولین بارگذاشتی یه نیم ساعتی تودستات بمونه وخوشهال شدم چون خیلی بانمک شده بودی,میبووووووسسسسسسسسمممممممتتتتتتتتت هزااااااااررررررااااااان هززززززززااااااارررررر.

به نام حق

چهارده ماه وهجده روزگی به روایت نی نی پیج

خداجونم خیلی دوست دارم که دعاهای منودوستام وبی جواب نذاشتی

خبرمسرت بخش اینکه فکرمیکنم بعدازسه شب تب بالاخره حال دخملی روبه بهبوده

سارینای مامان,روزی صدبارباصدای بلند میگم

دوسسسسسستتتتتتتت

دارررررررررممممممممممم

تاهمه بشنوند

خداجونم بازم منوشرمنده لطفت کردی,انشاالله به لطف خودت جبران کنیم

حالابریم ببینیم عکس مکس چی داریم که خانمی خندون باشه البته ازاون قدیمیاش

نه ببخشیداشتباه شد

ف

این چطوره

ممنون ازهمه ماماناوباباهایی که برامون دعاکردن,ازهمین جادست همتونومیبوسیم

خیلللللللللییییییییییییی ززززززززززییییییییاااااااادددددد دووووووسسسسستتتتتتوووووون دااااااااارررررریییییمممممم

راستی چند تاعکس دیگه هم براتون دارم لطفادقت بفرمایین

به تصاویرپشت صحنه نگاه نکنیدلپ مطلب نزدیکه

این عکساواسه پریروزه گفتیم بریم خونه یکی ازاقوام ساریناازاین آب وهوادربیاد ودیدیدچگونه درآمد خخخخخ

جوجوی ماست دیگه تواون وضعیت من داشم سکته میزدم خانمی عین خیالش نبود,بینی روزگارو

بوسسسسس بووووووسسس تابعد

به نام خالق دوست که هرچه دارم ازاوست

خداجونم آخه چرااااااااااااین نی نی جونیای مابایدمریض بشن ودردبکشن,ساریناجونم دیروزغروب وقتی ازخواب بعدازظهرش بیدارشدهمش بهونه میگرفت فک کردم سیرخواب نشده ولی وقتی بغلش کردم انگاری ازکوره دراومده بودانقدرداغ بودکه بیاوببین منم شاکی ازخودم همش به این فک میکردم چی شده که مریض شده,آخه یه کوچولوآبریزش بینی هم داشتی الانم که دارم مینویسم اشک ازچشمام جاریه.

آخه عسلم,بودونبودم,همه کسم من که باکوچیکترین دردتونابود میشم نکن این کاروبامن,,,قبل ازخواب بعدازظهرت همه چی نرمال بودتوخوب بودی,ازصبح که قرارشدخاله ایناواسه نهاربیان خونه مادرجون ماهم دعوت شدیم دیروزوهمش مشغول بازی وشیطنت همیشگیت بودی,مهمونااومدن شماکلی بانگین جونی بازی کردی وخندیدی,کل خونه روزیروروکردی,بعدعمه کمی آرایشت کردوچندتاعکس بانمک ازت گرفتم که دراولین فرست برات میذارم,ولیییی چی شدخوابیدی وبیدارشدی انگاری همه چی برعکس شد وخنده تومامانی تموم شد,دردوبلات بخوره به جونم توروبی حال نبینم,اون دستای کوچولوموچولوت که بیحال تکون میخوردن تمام زندگیه منه,اینوهیچ وقت هیچ وقت فراموش نکن,باگرمای وجودتو,باهرنفست,باهربوسیدنت من دوباره به دنیا میام

پس زودی خوب شو تامنم مثل همیشه فدای خنده هات شم.

اینم بگم که الان که داشتم مینوشتم دستمال میذاشتم سرت تاخنک شی ومثل اینکه یه کم تاثیرداشت چون تبت روکه اندازه گرفتم کمترکه چه عرض کنم قطع شده بودامیدوارم دوباره بالانره که ………

دوست جونا ومامان وباباهای مهربون به دعاتون نیازدارم,نه فقط به خاطرسارینا بلکه به خاطر تمام نی نی ها ومامانایی که ازدرد کوچولوهاشون عذاب میکشن,بیان واسه همشون دعاکنیم

خدایاخودت که خدای مهربونی هستی,همه ی مریضاروبه حق خودت شفابده

آمین یا رب العالمین

به نام خالق هستی بخش

باسلام ودرودبه یکی یکدونه ی مامانی

روزهادارند ازپی هم میگذرندوبرگهای پاییزی که برسرمان میریزداین رابه اثبات میرساندکه یک سال دیگر گذشت ومن چه کرده ام…

مامانی من روزبه روزداره بزرگترمیشه ومن هرروزکه سنشوتووبش میبینم غصم میگیره که هی تندوتندمیگذرن ومن شدم مادری که هنوزدرباورم نمیگنجد,تنهاییم باتوبه پایان رسیدودوباره معنی عشق راازنوآموختم.

آغوش توگرمترازهرآغوشیست وبودن باتوتمام هستی من شده.

میدونی چیه مامانی یادم رفت توپست قبلیت بنویسم ولی دوهفته ای میشه بوسیدن رویادگرفتیو من وکلی ذوق مرگ کردی,من که کلی باهات کارکردم یادنگرفتی ولی عمه مینا یه بارگفت یادگرفتی,فقط میخواستی مانی روضایع کنی,

به هرحال من کلی ازاین قضیه خوشحالم وکلیم حال میده وقتی میگم سارینامانی روببوس میدویی میای لپموبوس میکنی پشت سرشم خودتولوس میکنی وچندباردیگه بوس میکنی,من عاشقترازپیشم باتمام وجووووووووووووووووووووووددددد دادمیزنم دوووووووووووووووووووووووسسسسسسسسسسسسسسسسستتتتتتتتتتتتتتتتت داااااااااااااااااااااااارررررررررررررررررررممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم

راستی اینم یه تیپ دیگت که شاهکارزن عموالهام

دست گلش دردنکنه

 بینی چه عسلی شدی خوشگلم,راستی راستی دوشب پیش رفتیم یه پوتین سایز٢١برات خریدیم آخه هم هواسردشده وهم کفشه قبلی به پات کوچیک شده,البته سایزپات بیسته ولی چون گفتیم یه وقت پاتونزنه یه سایزبزرگترگرفتیم امیدوارم پاپاکوچول موچولت اذیت نشه

دیگه همین دیگه بوس بوس تابعد,

هرلحظه باتوبودن راباهیچ چیزدردنیاعوض نخواهم کرد 

بازم میگم عاااااااااششششششششششققققققققققتتتتتتتتتتتممممممممممممم.

به نام آنکه وجودنازنینت رابه ماهدیه کرد

کارای سارینا

میره ترک دوچرخش میشینه

وبازهم

سالارخونه ی مارومبل میشینه وکنترل به دست تازه پاهاشم میندازه روهم

میبینی نفسو

وعاشق کفشاییه که بابایی وعموجونی تولیدمیکنن

تااین حد

عاشقترین عاشق ٢نیام

باتوبودن حق منه

راستی میدونی چیه,دیشب بابایی ازم پرسیدتوساریناروبیشترازمن دوست داری مگه نه ومن……سکوت راترجیح دادم.

                                                                                  بای بای تابعدبهترین اتفاق زندگیم.

داشتم میگفتم که دیگه حتی نمیذاری پاهات زیرپتوبمونه وبه محض متوجه شدن توخواب یانق میزنی یاخودت سعی درکنارزدنش داری که اصلاخوب نیست فدات شم چوت بااین که خونه گرمه ولی میترسم دوباره خدایی نکرده سرمابیفته به جونت,واماببین شیرین زبونیات به کجارسیده که گوشی مامانی روبمیداری وواسه خودت راه میفتی که مثلاداری تلفنی صحبت میکنی,اونم خیلی جدی,……

سارینا وقتی تلفنی صحبت میکنه：ایو,چوجایی,خویی,چ ج خ ج چ  ,توکی,به با,دایو,چی,جی,با.

حالابریم سراغ ترجمش：

ایو：همون الوخودمون

چوجایی：کجایی

خویی：خوبی 

اون یکیرومنم نمیفهمم

توکی که اکثرا به کارمیبری：توکی هستی وخیلی مفهومای دیگه هم میده

به با：بابا

دایو وگاهی هم درست میگی دایی وفعلا همینا یادم بودبای بای تابعد

تنهابهونه ی زندگیم

به نام نامی عشق

یک سال ودوماه وشش روزگی نبض زندگیمون

اول ازهمه این عکستو میذارم واسه قبل ازموکوتاه کردنته خیلی نازه ازحموم اومدی خیلی واسه خواب بهونه گرفتی مجبوری همونجوری خوابت کردم,شایدم قبلا گذاشتمش دیگه نگاه نکردم ببخشید

واینجاهم دیروزصبح ازت گرفتم که ازسروکول من بالامیرفتی ویه دفعه دیدم روپاهای عروسکت خوابت برد عاشقتم عروسکم

واماآخری به درخواست دوستای خوبمون که صدالبته بیداری ولیکن درازوخندون وروشکم ناناجونت که بیدار شدی باخودت میکشیدی به هرطرف

وبگم که یه مدتیه دیگه نمیذی پاهاتم