خاطرات نه ماهگی

به نام آنکه وجودم زوجودش به وجودآمد

92/3/3       ساریناحادثه آفرین میشود

وای خدای من نفسی مامان چقدبلاشده,غروبی گذاشتمت رومبل دورتم حسابی حصارکشی کردم که نیوفتی اسباب بازیاتم دادم بازی کنی ولی اونقدرشیطنت کردی تابالاخره کاردادی دستم تااومدم بگیرمت ولوشدی کف حال خدارحم کردسرت به لبه میز نخورد,یه کمی گریه کردی بعد آروم شدی ولی من خیلی ترسیدم به قدری که درس عبرتی برام شدتابه هیچ امیدی نذارمت رومبل,بابای تابعدعشقم.


تاریخ : 15 تیر 1392 - 09:38 | توسط : مامان سارینا | بازدید : 580 | موضوع : وبلاگ | نظر بدهید



هیچ نظری ثبت نشده است

نظر شما

نام
ایمیل
وب سایت / وبلاگ
پیغام


مشاوره، آموزش، طراحی و ساخت فروشگاه اینترنتی