راستی ……

به نام خالق هستی بخش

باسلام ودرودبه یکی یکدونه ی مامانی

روزهادارند ازپی هم میگذرندوبرگهای پاییزی که برسرمان میریزداین رابه اثبات میرساندکه یک سال دیگر گذشت ومن چه کرده ام…

مامانی من روزبه روزداره بزرگترمیشه ومن هرروزکه سنشوتووبش میبینم غصم میگیره که هی تندوتندمیگذرن ومن شدم مادری که هنوزدرباورم نمیگنجد,تنهاییم باتوبه پایان رسیدودوباره معنی عشق راازنوآموختم.

آغوش توگرمترازهرآغوشیست وبودن باتوتمام هستی من شده.

میدونی چیه مامانی یادم رفت توپست قبلیت بنویسم ولی دوهفته ای میشه بوسیدن رویادگرفتیو من وکلی ذوق مرگ کردی,من که کلی باهات کارکردم یادنگرفتی ولی عمه مینا یه بارگفت یادگرفتی,فقط میخواستی مانی روضایع کنی,

به هرحال من کلی ازاین قضیه خوشحالم وکلیم حال میده وقتی میگم سارینامانی روببوس میدویی میای لپموبوس میکنی پشت سرشم خودتولوس میکنی وچندباردیگه بوس میکنی,من عاشقترازپیشم باتمام وجووووووووووووووووووووووددددد دادمیزنم دوووووووووووووووووووووووسسسسسسسسسسسسسسسسستتتتتتتتتتتتتتتتت داااااااااااااااااااااااارررررررررررررررررررممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم

راستی اینم یه تیپ دیگت که شاهکارزن عموالهام

دست گلش دردنکنه

 

 

 بینی چه عسلی شدی خوشگلم,راستی راستی دوشب پیش رفتیم یه پوتین سایز٢١برات خریدیم آخه هم هواسردشده وهم کفشه قبلی به پات کوچیک شده,البته سایزپات بیسته ولی چون گفتیم یه وقت پاتونزنه یه سایزبزرگترگرفتیم امیدوارم پاپاکوچول موچولت اذیت نشه

دیگه همین دیگه بوس بوس تابعد,

هرلحظه باتوبودن راباهیچ چیزدردنیاعوض نخواهم کرد 

بازم میگم عاااااااااششششششششششققققققققققتتتتتتتتتتتممممممممممممم.


تاریخ : 20 آذر 1392 - 15:46 | توسط : مامان سارینا | بازدید : 934 | موضوع : وبلاگ | 10 نظر

نظر شما

نام
ایمیل
وب سایت / وبلاگ
پیغام


مشاوره، آموزش، طراحی و ساخت فروشگاه اینترنتی