مجبورشدیم بریم دکتر

سلام مامانی,فدای چشمون نازت که وقتی مریض میشی خمارمیشه,امروزازاونجایی که صبح تبت نیم درجه بالابودوبعدازظهربه جای اینکه بعدازاون همه شستوشوی بدنت کمتربشه تایک ونیم درجه بالارفت ومامانی وبابایی هم کلی نگران شدن,مجبورشدیم بریم دکتر وآقای دکتربعدازپرسیدن اینکه اشتهات چجوریه وتنظیم خوابت بهم خورده یانه ومعاینه ی گلوت گفت کمی التهاب داره ودندوناشم که داره درمیادکمی اذیت میشه ,بعدسه تاشربت وشیاف برای پایین اومدن تبت نوشت,اومدیم خونه یه شیاف برات گذاشتم وشربت بهت دادم که همه رو روبالااوردی وکلی اذیت شدی,بعدخوابوندمت چون توروزدرست وحسابی نخوابیدی,تاچندساعت خوابیدی البته مابینش هی بیدارمیشدی وغرمیزدی که من بازم میخوابوندمت,راستی یادم رفت بگم صبح هم کل شیروغذایی که توشب گذشته خوده بودی برگردوندی که من یادم رفت به آقای دکتربگم,درکل روزخوبی روپشت سرنذاشتیم  ولی الان احساس میکنم یه کوچولو()یه کوچولو()تبت پایین اومده وهمینم جای شکرداره,خدایاهمیشه ودرهمه حال چه سختی وچه عافیت توراشکرمیگویم.


تاریخ : 29 مهر 1392 - 09:19 | توسط : مامان سارینا | بازدید : 804 | موضوع : وبلاگ | 2 نظر

نظر شما

نام
ایمیل
وب سایت / وبلاگ
پیغام


مشاوره، آموزش، طراحی و ساخت فروشگاه اینترنتی