سلام به وبلاگ ساریناجون نبض زندگی ماخوش آمدید

تولدت روبایه دنیاشادی بهت تبریک میگم بهترینم

                                   جیغ دست هوررررررررررررررررررررررررااااااااااااااااااااااااااااااااا



یک ماه دوری از نی نی های گل نی نی پیجی

به نام خالق دوست

سلام به همه ی دوستای عزیزم,که اومدن صفحه رودیدن ونظری ثبت نکردن که حداقل بعد یه ماه که تونستم بیام به خونه ی مجازیم دلگرم بشم,خیلی دلخور شدم وتصمیم گرفتم وبلاگ وبی خیال شم وخداحافظی کنم,آخه فکرمیکردم دوستای زیادی دارم که غیبتم رومتوجه میشن وجویای احوال ولی انگاری دلهاهم مجازین وکسی بی هوابه کسی سرنمیزنه,ولی نمیتونم خداشاهده دلم واسه همه ی کوچولوهای نازم تنگ شده,تواین پست هیچ عکسی نمیزارم وازاین به بعددیربه دیرمیام ولی همتونودوست دارم وبهتون سرمیزنم :-*:-*بوووووووووووس واسه دوستای خوشگلم,دارم میام بهتون سربزنم.


تاریخ : 18 تیر 1393 - 03:37 | توسط : مامان سارینا | بازدید : 3346 | موضوع : وبلاگ | 6 نظر

نفس وکاراش

سارینا وباباجونش,,,مادری,,,

شیطنتهای جدیدسارینا,,,بالارفتن ازپشتی,,,

سلام دوستای خوب ونازم,اولبگم براتون علت اینکه اول عکساروگزاشتم اینه که چندبارتوروزای قبل هی نوشتم وبعدموقع آپلودعکساصفحه ازاول بازشدومن کلی حرص میخوردم واسه همینم گفتم اول عکساروبزارم .

دلم براتون بگه ازکارا وحرفایی که سارینامیزنه وشادتون کنم,,

دخترک نازودلبرم 

دوتاتوپ بزرگ داری یکی بادی یکی والیبال,,به زورهردوتاشونوبغل میکنی ووقتی یکیش میوفته درحالی که سعی میکنی برش داری میگی بیابیابغل,,,اون موقع ست که میخوام یه لقمه ی چپت کنم,شانس اوردی تاحالا نجات پیداکردی,

به چاقومیگی داغومثل خی:لی ازبچه های دیگه,,ولی خیلی حرفاتم هست که منحصربه فرده مثل:

موهاموشونه کن:شاکن

شونه کنم:شاکم

درست کن:دودس شو

روشن کن:اوشن شو

خاموش کن:خاووش شو

بشین اینجا:ایشین ایجا

بیاتو

پاشو

خوشگله:خوشله

بریم ددر:بییم ددر

درضمن تمامی که انصاف نیست بگم ولی اکثراشیا دوروبروکه بهت میگم میشناسی واسمشونه تکرارمیکنی وتغریبادرست اداشون میکنی مثل:

کنترل:کنتلل

پنکه:پنچه

شال:شال

پتو:پتو

قاشق:قاشی,,قاشگ

آیینه:آینه

میگم گربه صداشودرمیاری؛میومmiam

هاپو؛میگی هاپ هاپ

تمام اعضای صورت وبدنتوتقریباکامل بلدی وهم بادست هم باحرکت اون قسمت ازصورتت نشون میدی که من خیلی ذوق میکنم,مثال,,بینی؛فین فین میکنی

چشم , ,چشمک میزنی 

دندون,,میزنیشون روهم

بسه دیگه بغیشووقت ذیقه

راستی گفتم دندون یه مرواریدجدیدازاول خردادبه دندونات اضافه شده والان دوازده تا مرواریدزیبا دار

وقتی میخوایم بریم بیرون جوری خوشهالی میکنی انگارازاسارت خلاص شدی,فدات بشم که ازتنهایی بیزاری.

تایادم نرفته اینم بگم که مراحل ازپوشک گرفتنت به سختی امامراحل آخرشوداری طی میکنی ودیگه زیادحرف زدم ونوشتم سردوستان دردگرفت وچشماشون خسته شد.

بای بای تاپست بعدی

مثل همیشه عاشقتم تاابد


تاریخ : 07 خرداد 1393 - 16:02 | توسط : مامان سارینا | بازدید : 1070 | موضوع : وبلاگ | 14 نظر

سلام مااومدیم

به نام او

سلام دلم براتون تنگ شده یه عالمه به زودی به همتون سرمیزنم ولی اول بریم سراغ عکسای این مدت دخملی

البته بگم که همون شنبه واکسن ساریناروزدیم ودوباره یه کوچولوتب کردولی زودگزشت وخوشبختانه مهم نبود

ولی تاچندروزدستش ورم داشت ولی اونم خوب شدوکلاتاامروزدخترخوبی بوده به غیرازبعضی وقتاکه بهونه گیریش تمومی نداره,باباییم براش توخونه یه تاب بسته که وقتی کوچیکترم بودبراش بسته بودیم ولی کم کم ازش زده شده بودولی الان دوباره عاشق تاب شده وهرموقع هوس میکنه سوارشه دست منو میکشه ومیگه عباسی,منظورتاب تاب عباسیه,,, خیلی ددری هست وحتی اگه بعدازسه ساعت برگشته باشیم خونه به محض رفتن خونه بهونه میگیره ومیگه ددر, خودش کفشهاش رومیپوشه البته چپه,خودش قاشق میگیره وغذامیخوره ولی ماهم بهش غذامیدیم وگرنه سیرنمیشه آخه بیشتربازیگوشی میکنه,,جدیدابعضی وقتاخودش لباس بیرونشوانتخاب میکنه,,علاقه شدیدی به بستنی وبیسکوییت شکلاتی داره,,یه عروسک داره اسمش نی نی پارساست وهمیشه توبغلشه خیلی دوسش داره,,توب بازی روهم دوست داره ,دیگه کارهای موردعلاقت یادم نی,,اینم ازعکسای نازنینم

خونه مادرجون بودیم ووقتی مادرجون واسه عینک زدنت ذوق کردگزاشتی روچشمت بمونه ومن ومادرجون عکس بارونت کردیم

اینجاهم تواتاق خوابیده بودی منم ازفرصت استفاده کردم سرت کش بستم ولی وقتی بیدارشدی فهمیدی وکندیش

انجام همون قضیه ژست وعینک ولی خونه دایی بابایی شب نشینی رفته بودیم کلی بابچه هابازی کردی

بگم ازشیرین زبونیات که ازهجده ماهگیت به این ورکامل تروپرحرف ترشدی,سعی میکنی جمله های دوحرفی وسه حرفی بسازی مثلا:

میگی غذابوخوییم__آب بوخویم__بییم ددر__مامایی پاشو عباسی___ازپنکه میترسی که همچین بدم نیست__ بغیشویادم نیس ودراسرع وقت مینویسم

بای بای عشقم خیلی دوست دارم

دوستای خوبم نظریادتون نره

میبوسمتون.


تاریخ : 19 اردیبهشت 1393 - 08:30 | توسط : مامان سارینا | بازدید : 1206 | موضوع : وبلاگ | 18 نظر

آخرین عکس

آخرین عکس

اینم ازعکسای سیزده بدر
دوستای خوبم نیازنیست واسه تک تک پستا نظربزارید,توهمین آخری نظربزارید,چون میخواستم همروتویه پست بزارم ولی نتونستم یه خورده اذیت شدم که مهم نیست.
بگم ازاحوالات ساریناکه بعدازبرگشت ازمسافرت ویه استراحت یه روزه یه سفرسه روزه هم به مازندران خونه عموش داشتیم که متاسفانه سارینا به شدت سرماخوردوچهارشب تب شدیدداشت که ماهمون روزدوم مریضیش برگشتیم خونه وبردیمش دکترودارووش بزنده داری وپایین اوردن تب به سختی,,,خلاصه مازندران بااینکه خوب پزیرایی شدیم وهوازیادم بدنبود این مشکلات پیش اومدوزیادخوش نگذشت,راستی به خاطرمسافرت وفراهم نشدن موقعیت ومریضی ومصرف آنتی بیوتیک واکسن هجده ماهگی سارینابه تعویق افتادتاشنبه آینده,خداکنه دوباره تب نکنه که دیگه طاقتشوندارم,دعاکنید.
خوب دوست جونابای تاپست بعدی بادایرت المعارف سارینا.
تاریخ : 26 فروردین 1393 - 00:15 | توسط : مامان سارینا | بازدید : 2462 | موضوع : فتو بلاگ | 23 نظر

ادامه پست قبلی


تاریخ : 25 فروردین 1393 - 23:39 | توسط : مامان سارینا | بازدید : 837 | موضوع : وبلاگ | یک نظر

ادامه پست قبلی

 


تاریخ : 25 فروردین 1393 - 22:45 | توسط : مامان سارینا | بازدید : 2118 | موضوع : وبلاگ | یک نظر

مااومدیم باکلی حرف

به نام یزدان پاک

سلام دوستای خوبم

امیدوارم تااینجای سال همه خوب وخوش بروفق مرادبوده باشه

دماغاتونم چاق باشه,لباتون خندون باشه,چشماتون ازخنده پراشک باشه

یه خورده دیرواسه گزاشتن این پست اقدام کردم به دلایلی که درادامه پست متوجه خواهیدشد

ساریناجونم که خیلی لوس شده آخرین ساعات سال نودودو

سرحال نبودوبهونه گیریمیکردوخلاصه باهمون حال سرسفره هفت سین نشستیم وجزمن بغل کس دیگه ای نمیرفت

به هرحال ازاولتاپنجم عیدکه به دیدوبازدیدگذشت

واماشب روزپنجم اومدیم چمدون جمع کنیم که

سارینارفت توچمدون,عاشق این عکسم

وصبح موقع حرکت

خانمم خواب بودن وفقط وقتی ماشینونگه میداشتیم واسه استراحت وتفریح بیدارمیشدن

اینجام واسه صبحونه نگه داشتیم

بقیه ی عکسها کماکان توضیح دارن


تاریخ : 25 فروردین 1393 - 20:35 | توسط : مامان سارینا | بازدید : 1148 | موضوع : وبلاگ | یک نظر

سیزده بدر

نمی دانم آرزویت چیست

اما من برای رسیدن به آرزویت

دستانم به آسمان جاری و سبزه دلم را به نیت تو

و آرزوهایت هر چه که هست گره می زنم !

سیزده بدر روز آرزوهایت باد …


تاریخ : 13 فروردین 1393 - 19:44 | توسط : مامان سارینا | بازدید : 1518 | موضوع : وبلاگ | 7 نظر

***سال نومبارک***

سلام دوستای خوبم امیدوارم سالی پرازخیروشادی وسلامتی داشته باشید

بالاخره فرصت شداین پست روبزارم,دیروزکه هرچی سعی کردم نشدعکسارواپلودنمیکرد

بریم سراغ عکسایی که قولشوداده بودیم

دختری هرچی میگفتم این ورنیا پیش داداپوریابمون گوش نمیکردی حالاسرو وضعتو تواین چندروزاین طوری بود

کلی شیطنت وخاک بازی والبته گهگاهی که به چیزای خطرناک دست میزدی وخواهشای ماواسه دست زدن جواب نمیداد

مجبوربودیم دعوات کنیم,که چقدم دعواهای ما تاثیرداشت خخخ

بعدی ردپاهات روموکته,ازنمونه کارهایی که دعواشدی پابرهنه میرفتی اونورهرچی میگفتم دمپایی بپوش,میپوشیدی,ولی بعدش بادمپایی میومدی روموکت,جغله ی من

دیدی کوچولوی شیطونم بعدی روهم.ببین چند تاروتوهم میکس کردم

بعدی

 

این آخرین عکست توسال نود ودوهست ویه روزبعدازتموم شدن بنایی مون ٩٢/١٢/٢٩

 

بازم ازطرف خودم وساریناوبابایی مهربونش این عیدباستانی روبه همه ی هموطنای خوبم بالاخص نی نی پیجیها

وخانواده های خوبشون تبریک میگم وبراتون ازخداکلی آرزوهای خوب طلب میکنم

دوستون دارم خیلی زیاد

حالاباسه روزتاخیردفترسال نود ودورومیبندیم باهمه ی شادیها وگریه هاوخوبیها وبدیهاش ولی ما 

خاطره هامون روهیچوقت نمیبندیم چون باگذشت زمان شیرین میشن برامون

به پایان آمداین دفتر

                  حکایت همچنان باغیست

                                                                      شکرت خدای مهربون وهزاران شکر


تاریخ : 03 فروردین 1393 - 19:15 | توسط : مامان سارینا | بازدید : 1019 | موضوع : وبلاگ | 8 نظر



مشاوره، آموزش، طراحی و ساخت فروشگاه اینترنتی